رمز عبور

تا ز می خانه و می نام و نشان خواهد بود / سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

رمز عبور

تا ز می خانه و می نام و نشان خواهد بود / سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

  • ۰
  • ۰

هر بار که نگاهت می افتد به آسمان

زمان را از یاد میبرم

زمین حرا می شود

و من دوباره همان جبرئیل

در نخستین آیه های نور

هر بار که تماشایت می کنم

در انتظار بعثتی دوباره ام

در سجده هایت

انگار مسجد

دوباره غرق تماشای علی است

دستت که سمت قبضه ی شمشیر می رود

منتظرم

مرهب تمام شود

راستش را بخواهی

در تماشای تو

گاهی در کوچه های مدینه

دلم شور میزند

بس که سنگها و خاکسترها

محمد را نشانه می روند

و گاهی سحرگاه مسجد کوفه

امانم را می برد

نزدیکتر می آیم

و در نگاه حسین

خیره مانده به تو

در هر چه خوب

غرق میشوم

پدر دارد برایت زمزمه می کند

و چقدر می آید به تو

این وان یکادها

بس که تو

علی اکبری

  • ۹۴/۰۳/۰۸
  • احسان ترابی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی